❁﷽❁
عاشورای سال ۹۴ بود،شاید میدانست آخرین عاشورایی است که در بین ماست. به همراه دسته عزاداری محل به تکیه بزرگ شهر که مکان تجمع #عاشوراییان شهرمون بودرفتیم. حسن اقا خیلی تشنش شده بود و از عطش داشت از پا می افتاد ناگهان به یک ایستگاه صلواتی برخورد کردیم وقتی که موقع نوشیدن شربت شد حسن اقا لیوان رو بلند کرد تا نزدیکی دهانش برد و دوباره لیوان را روی میز قرارداد و شروع به گریه کردن کرد.از حسن اقا سوال کردم چرا نمیخوری شربت رو مگه تشنت نبود؟چرا گریه میکنی؟ گفت یک لحظه به یاد #علی_اصغر_حسین (ع) افتادم و ازداغ #عطش حضرت #علی_اصغر سیراب شدم و دیگر میلی به نوشیدن آب ندارم. الان میفهمم که چقدر دل عاشق خریدن دارد و علی اصغر حسین چه زیبا عزاداران واقعی و مخلص خود را میخرد.

#شهید_حسن_رجایی_فر
#به_نقل_از_دوست_شهید

موضوعات: تشنه لب  لینک ثابت