عشقم کم بود!!!! | ... |
به محمد میگفتن واس چی BMW رو ول کردی اومدی #مدافع_حرم شدی !!
نونت کم بود؟!
آبت کم بود⁉️
محمد میگفت:
#عـشـــقم کم بود☺️
#شهید_احمد_محمد_مشلب
[پنجشنبه 1397-11-25] [ 07:21:00 ق.ظ ] |
خاطرات خاکی
خاطرات هشت سال دفاع مقدس در سنگر جبهه و شهادت شهدای مطهر
|
|
|
||||||||||||||||||||
به محمد میگفتن واس چی BMW رو ول کردی اومدی #مدافع_حرم شدی !! نونت کم بود؟! محمد میگفت: #شهید_احمد_محمد_مشلب
?داخل اتوبوس? نشسته بودیم از دوستم پرسیدم : #شهیدهمت رو مےشناسے؟? گفت: همون اتوبانه؟ آره ؛ چند بار از اونجا رد شدم.? گفتم: ازش چے می دونے؟? لبخندی زد وگفت?: اینکه مسیر ما واسه رسیدن به خونه مادر بزرگمه? ،شهیده دیگه، اسماشونو روهمه اتوبانا وکوچه ها گذاشتن ،همه می شناسن دیگه! سرمو پایین انداختم و ساڪت شدم ….?? دلم سوخت . زیر لب گفتم:? اونکه مردم می شناسن☝️ ، مسیر خونه مادر بزرگه نه #شهیدهمت و #شهیدهمتها..?.. #شهیدهمت اسم یه راه نیست ☝️، جهت راهه!? زین الدین ؛ باقرے ؛ چمران ؛ باکرے ؛ کاظمے و… . اینها فقط اتوبانے “براے رسیدن” نیستند!? . بلڪه همراهانے هستند “براے رساندن…"?
« ما الان تنها با آن هایی ڪار داریم ڪه رهرو عشقند ، نہ رهرو تڪلیف ؛ ” رهرو عشق ” یڪ گام بالاتر از تڪلیف است .» امام خمینی (ره) در خواب این جملہ رو بهش گفتہ بود . اما طوری با این جملہ حال میڪرد ڪه انگار امام اون رو مستقیم توی گوشش زمزمہ ڪرده … وقت هایی ڪه از ڪم لطفی ها دلش می گرفت همین جملہ رو تڪرار میکرد .
|
||||||||||||||||||||
|