#طنز_جبهه ?

یڪی از بچه‌های جانباز، یڪ دست از ڪتف نداشت. ?
به سختی می‌شد باور ڪنی ڪه احساس نقص و ڪاستی و مشڪل می‌ڪند.

به اندازه‌ی همه‌ی آن‌هایی ڪه چهارستون بدنشان سالم بود، می‌دوید و ڪار می‌ڪرد.
امڪان نداشت بگذارد ڪه ڪسی مراعاتش را بڪند. ?
بچه‌ها هم ڪه این‌قدر او را سرحال و با نشاط  می‌دیدند، به شوخی می‌گفتند:

«الآن تو این‌جایی، دستت را ببین ڪجا حیوانات دارند می‌خورند، و دعایت می‌ڪنند، می‌گویند چه ماهیچه‌هایی، چه مچی، به‌به» ?

و او هم ڪه در جواب درنمی‌ماند،با همان لبخند همیشگی می‌گفت:
«از ڪجا معلـــــوم؟» ?
شاید الآن گردن حوری‌ها در بهشت باشد ? ?

موضوعات: خداراچه دیدی؟  لینک ثابت