ربّنای لحظات افطار از پایان یک روزه خبر می‌داد، ربّنایی که تمام وجود رزمندگان مملو از حقانیت آن بود. بچه‌ها با اشتیاق فراوان برای نماز مغرب و عشاء وضو می‌گرفتند،ماشین توزیع غذا به همه چادرها سر می‌زد و افطاری را توزیع می‌کرد.

سادگی و صمیمیت در سفره افطار ما موج می‌زد و ما خوشحال از اینکه خدا توفیق روزه گرفتن را به ما هدیه داده بود سر سفره می‌نشستیم و بعد از خواندن دعا با نان و خرما افطار می‌کردیم. دعای توسل و زیارت عاشورا هم در این روزها حال و هوای دیگری داشت.

معنویتی که «السلام‌علیک یااباعبدالله»، «زیارت عاشورا» و یا «وجیهَ عندالله اشفع‌لناعندالله» در توسل به سفره افطار و سحر ما هدیه می‌کرد، غیرقابل توصیف است و همین، بنیه معنوی و عدم غفلت از لحظات معنوی رزمندگان را از دیگران ممتاز کرده بود.

نمی‌توانم این لحظات را برای شما بیان کنم،در لشگر 28 سنندج بودم و قرار بود بعد از یک هفته به خانه برگردم اما جاذبه این ماه مرا در کردستان ماندگار کرد. ماه رمضان بهترین و زیباترین خاطرات را برای ما در سنگرها به ارمغان می‌آورد.

برکت دعا در کنار سنگرها، نماز روی زمین خاکی،سحری خوردن کنار آرپیچی و مسلسل،وضو با آب سرد،قنوت در دل شب،قیام روبروی آسمان بدون هیچ حجابی که تو را از دیدن وسعت‌ها بی‌نصیب کند،گریه بچه‌های عاشق در رکوع و همه چیز برای یک مهمانی خدا آماده بود.
حجت الاسلام علی اکبر محمدی

موضوعات: رمضان در جبهه ها  لینک ثابت