شهیدانه | ... |
[دوشنبه 1398-01-05] [ 03:12:00 ب.ظ ] |
خاطرات خاکی
خاطرات هشت سال دفاع مقدس در سنگر جبهه و شهادت شهدای مطهر
|
|
|
||||||||||||||||||||
پاش قطع شده بود … خواستم ببندم ڪه گفت : « برو سراغ بقیہ زخمی ها .» گوش ندادم ؛ همان پای قطع شده ش رو برداشت و ڪوبید توی سرم . گفت : « اگر بیای جلو با همین می زنمت !» رفتم سراغ بقیہ . صبح شد ، دیدم چشم هاش بہ آسمون بود … چشم هاشو با دستم بستم .
روایتهایی از زندگی استاد جنگهای نامتقارن محور مقاومت پرچمدار رشید سپاه محمد رسولالله(ص) سردارسرلشکر به قلم:
|
||||||||||||||||||||
|