پایش قطع شده بود | ... |
پاش قطع شده بود …
خواستم ببندم ڪه گفت : « برو سراغ بقیہ زخمی ها .»
گوش ندادم ؛
همان پای قطع شده ش رو برداشت و ڪوبید توی سرم .
گفت : « اگر بیای جلو با همین می زنمت !»
رفتم سراغ بقیہ .
صبح شد ، دیدم چشم هاش بہ آسمون بود …
چشم هاشو با دستم بستم .
[پنجشنبه 1397-12-02] [ 12:07:00 ب.ظ ] |