دورفیق دوشهید | ... |
دو رفیق…….
دو شهید……
?همه جا معروف شده بودن به باهم بودن
تو جبهه حتی اگه از هم جداشونم میکردن آخرش ناخواسته و #تصادفی دوباره برمیگشتن پیشه هم
?خبر #شهادت علیو که اوردن، مادرِ محمد هم دو دستی تو سرش میزد و میگفت: بچم
? اول همه فکر میکردن علی رو هم مثله بچش میدونه به خاطر همین داره اینجوری گریه میکنه
?بهش گفتن مادر تو الان باید قوی باشی، تو هنوز زانوهات محکمه تو باید ننه علی رو دلداری بدی
همونجوری که های های #اشک میریخت گفت:
زانوهای محکمم کجا بود؟ اگه علی شهید شده مطمئنم محمد منم #شهید شده اونا محاله از هم جدا بشن
?عهد بستن آخه مادر…
عهد بستن که بدون هم پیشه #سیدالشهدا نرن….
?مامور سپاهی که خبر اورده بود کنار دیوار مونده بود و به اسمی که روی پاکت بعدی #نوشته شده بود خیره مونده بود….??
#شهیدسید_محمدرجبی?
شادی روحشان #صلوات
[دوشنبه 1397-04-25] [ 04:19:00 ب.ظ ] |
ممنون از نگاه شما
ان شاالله
از ما به جز بدي كه نديدي ببخشمان واقعا قشنگه
سلام ممنون خواهر
اللهم ارزقنا شهادت
باسلام
بسیار عالی بود
وتشڪر از اینڪه به وبلاگ ماهم سر زدید و مارو غرق در محبت و لطف فرمودید
وبلاگ بسیار زیبایی دارید و با مطالب ارزشی و بسیار مفید
همیشه موفق و مؤید باشید
ان شاءالله ڪه شهدا نیم نگاهی لز سر لطف به ما بیندازند و همه ما رو مورد شفاعتشون قرار بدهند
ان شاءالله همگی در برابر اونها رو سفید باشیم
سلام ممنون از توجه شما
بانو! تمام کشور ما خاک زير پات
…
همسايه سايهات به سرم مستدام باد
لطفت هميشه زخم مرا التيام داد
وقتي انيس لحظه تنهاييام توئي
تنها دليل اينکه من اينجاييام توئي
هر شب دلم قدم به قدم ميکشد مرا
بياختيار سمت حرم ميکشد مرا
با شور شهر فاصله دارم کنار تو
احساس وصل ميکند آدم کنار تو
حالي نگفتني به دلم دست ميدهد
در هر نماز مسجد اعظم کنار تو
با زمزم نگاه دمادم هزار شمع
روشن کنند هاجر و مريم کنار تو
تا آسمان خويش مرا با خودت ببر
از آفتاب رد شده شبنم کنار تو
در اين حريم، سينه زدن چيز ديگريست
خونينتر است ماه محرم کنار تو
ما در کنار صحن شما تربيت شديم
داريم افتخار که همشهريات شديم
ما با تو در پناه تو آرام ميشويم
وقتي که با ملائکه همگام ميشويم
بانو! تمام کشور ما خاک زير پات
مردان شهر نوکر و زنها کنيزهات
زيباترين خاطرههامان نگفتني ست
تصوير صحن خلوت و باران نگفتني ست
باران ميان مرمر آيينه ديدنيست
اين صحنه در برابر آيينه ديدنيست
مرغ خيال سمت حريمت پريده است
يعني به اوج عشق همين جا رسيده است
خوشبخت قوم طايفه، ما مردم قميم
جاروکشان خواهر خورشيد هشتميم
اعجاز اين ضريح که همواره بيحد است
چيزي شبيه پنجره فولاد مشهد است
من روي حرفهاي خود اصرار ميکنم
در مثنوي و در غزل اقرار ميکنم
ما در کنار دختر موسي نشستهايم
عمريست محو او به تماشا نشستهايم
اينجا کوير داغ و نمکزار شور نيست
ما روبروي پهنه دريا نشستهايم
قم سالهاست با نفسش زنده مانده است
باور کنيد پيش مسيحا نشستهايم
بوي مدينه ميوزد از شهر ما، بيا
ما در جوار حضرت زهرا نشستهايم
———————
*مربع
از ما به جز بدي که نديدي ببخشمان
از دست ما چهها که کشيدي ببخشمان
من هم دليل حسرت افلاک ميشوم
روزي که زير پاي شما خاک ميشوم…
سلام ممنون از لطف شما
فرم در حال بارگذاری ...