?#سـاعـت۱۶بـه_وقـت_حَـلَـبْ?
خـاطـرات و زنـدگـی نـامـه 

             شـ‌هـیدمـدافـع حـرم
     ?#حـاج_حـسـیـن_هـمـدانـی?

?#فـصـل_شـشـم
?#عـنـوان:رانندی اتوبوس
?#راوے:پروانه چراغ نوروزی

#بهار۱۳۵۷
#حاج آقا اوایل #ازدواج و تشکیل خانواده ابتدا در یک #شرکت کار می کردند پس ازمدتی دیدم ایشان راننده #اتوبوس شدند.خیلی تعجب کردم از

 ایشان#پرسیدم؛

#«چرا ازشرکت بیرون اومدید و راننده اتوبوس شدید!؟جواب درست و حسابی به من ندادند.صبح زود می رفتند و آخر شب می آمدند یک شب که به منزل آمدند دیدم خیلی #مضطرب اند و رنگ به چهره ندارند #پرسیدم:چه شده؟مشکلی پیش آمده؟ #گفتند:«چیزخاصی_نیست»بعد از #پیروزی انقلاب به من گفتند:حالا می توانم سوالی که چند سال پیش از من کردی جواب بدهم.
علت اینکه من راننده #اتوبوس شدم این بود که من زیرپوشش این کارازتهران اسلحه می آورم و درهمدان پخش می کردم.آن روز که به خانه آمدم و حالم آنقدربد بود،درحال آوردن اسلحه از #تهران به #همدان دیدم ماشین #پلیس آژیرکشان دنبال اتوبوس من می آید آنها دستور توقف دادند.با خودم گفتم احتمالا من و اسلحه ها لو رفته ایم .کنار جاده مدارک ماشین را تحویل پلیس دادم.آنها گفتند که شما به دلیل سرعت بالا#جریمه می شوید» #حاجی،در حالی که لبخندی بر لب داشت ادامه داد:«حاظر بودم که اتوبوس که هیچ،همه #دنیا رابدهم  اما مشکلی برای #اسلحه ها به وجود نیاید، حالا فهمیدی #چرا راننده اتوبوس شدم؟
        شـادے روح شـ‌هـیـد #صـلـوات

موضوعات: ساعت ۱۶ به وقت حلب  لینک ثابت